Thursday 2 October 2014

بخش دووم
خصائص اقتصاد اسلامی:
اقتصاد اسلامی ویژگیهای خاصی دارد که آنرا از اقتصادهای دیگر مانند اقتصاد اشتراکی ورأسمالی جدا میسازد زیرا سرچشمهء این اقتصاد ارشادات الهی ورهنمایی های نبوی میباشد.
پس اقتصاد اسلامی مجموعهء از احکام، قواعد ووسائلی است که بر فعالیت های اقتصادی مجتمع اسلامی تطبیق میگردد وتوزیع ثروت، بدست آوردن وتصرف در آن را ضمانت میکند. اقتصاد اسلامی جزئی از دینی است که شامل همهء جوانب زندگی میباشد واین اقتصاد ساختهء خالق عزوجل میباشد وهمین سبب میباشد که این اقتصاد ثابت، مستقر وکاملی است که نظیر آنرا نمیتوان در نظریات وادیان دیگر یافت.
چنانچه در اقتصاد اسلامی نمیتوان تناقضی میان مصلحت فرد ومجتمع را دریافت، زیرا دولت در اسلام نظامی است که تنظیم مجتمع وحمایت از آن را بدوش میگیرد. چون نظام اسلام بر اساسات طبقاتی اجتماعی استوار نمیباشد ونه اغلبیت را مصدر حکومت میداند بدین لحاظ یک گروه خاص نمیتوانند اقتصاد اسلامی را نیز به منافع خود بچرخانند.
خصائص وویژگیهای اقتصاد اسلامی را میتوان در نقاط ذیل بیان کرد:
1-      اقتصاد اسلامی از مصدر ومنبع الهی سرچشمه میگیرد: این اقتصادی است که خداوند متعال آنرا وضع کرده است وبهمین سبب اصول ومبادئ آن ثابت وغیر قابل تغییر میباشد. مگر این سخن هرگز به این معنا نیست که فروع آن نیز نباید دست بخورد وکما کان باقی ماند بلکه در عین حال چنانچه گذشت این اقتصاد جانب نرم ملایم نیز دارد تا همه مسایل وقضایای جدید زندگی را دربر گیرد. اقتصاد اسلامی نیز معتقد به این قاعده فقهی است که میگوید "شریعت بر آسانی ودور کردن مشکلات بنا شده است".
2-    اقتصاد اسلامی هدف الهی دارد وهدف آن رفع حاجات دنیوی فرد ومجتمع است واین رفع حاجت طبعا مطابق به شرع خداوندی میباشد که انسان را در تصرف مال ونفع گیری آن خلیفه گردانیده است. مسلمان به یقین میداند که مالک اصلی مال خداوند متعال است پس رضایت وخشنودی مالک آن یکی از اهدافی است که مسلمان در فعالیت های اقتصادی خود تلاش میکند آنرا بدست بیاورد.
خداوند متعال می فرماید: ]وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنْ الدُّنْيَا[، ترجمه: «و در آنچه خداوند به تو داده است [اصلاح‏] سراى آخرت را بجوى و بهره‏ات از دنيا را [نيز] فراموش مكن»، ومی فرماید: ]وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ[، ترجمه: «و از آنچه شما را در آن جانشين ساخته است انفاق كنيد».
3-   مراقبت و نظارت دوگانه: هرگاه انسان نظام وقانونی را وضع میکند جهتی را برای نظارت ومراقبت از تطبیق آن نیز تعیین میکند وآن نظام وقانون تا وقتی مراعات میگردد که جهت مسئول مراقبت میکند ودر صورت عدم مراقبت مخالفت آن صورت میگیرد.
فعالیت های اقتصاد اسلامی بر عکس نظام های دیگر دارای نظام مراقبت دوگانه است: مراقبت بشری ومراقبت ذاتی. در تاریخ اسلام به آسانی به نظر میرسد که رسول الله صلی الله علیه وسلم شخصا به بازار مدینهء منوره می رفتند ومعاملات را در آنجا مراقبت میکردند وهنگامی که مکه معظمه فتح گردید یکی از اصحاب را آنجا جهت مراقبت بازار فرستاد. علاوه بر این احساس مسلمان که خداوند متعال بعضی اشیا را حلال ساخته است وبعضی دیگر را حرام بر انسان مراقبت ذاتی را تحمیل میکند، وبه همین سبب اخلاق وروش اقتصادی تاجر مسلمان مانند اخلاق وروش او در عبادات میباشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در جواب کسی که وی را از احسان پرسید فرمود: "خداوند را چنان عبادت کنی که گویا تو اورا می بینی، واگر تو اورا نمی بینی پس او تورا می بیند".
4-  جمع میان ثابت، مستحکم ونرمی و مرونت: چنانچه گذشت اقتصادی اسلامی شامل مسائل ثابت و مستحکم میباشد که هرگز با تغییر زمان ومکان تغییر نمی کند. مثلا: حرام بودن ربا وقمار، حلال بودن بیع (خرید وفروش)، نصاب ومقدار زکات، توزیع مال میراث، وغیره از اموری است که کسی نمیتواند احکام این قضایا را در اسلام تغییر وتبدیل کند.
از سوی دیگر چون اسلام برای هر زمان وهر مکان آمده است بناء احکام آن شامل مرونت ونرمی نیز میباشد. وچنانچه گذشت چون اصل در معاملات اباحت است پس هر آن معاملهء جدیدی که خالی از ربا، قمار ومخالفت های شرعی باشد حلال وجایز میباشد. وجمع این ثابت ومرونت از خصائص اقتصاد اسلامی میباشد که اقتصاد های دیگر دربرگیرندهء آن نمیباشند.
5-                        توازن میان مادیت وروحانیت: انسان مشتمل بر ماده وروح است، واقتصاد اسلامی نیز با این توازن به وجود آمده است تا یکی از این جوانب بر جانب دیگر طغیان وسرکشی نکند وبه همین سبب ما در شریعت تعلق خاصی میان توسعهء ایمانی وتوسعهء اقتصادی را می یابیم، مثلا خداوند متعال در قرآن عظیم الشان می فرماید: ]وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنْ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ[.
اضافه بر اين طلب رزق حلال عبادت است، نفقه بر زن واولاد وپدر ومادر عبادت است. اینهمه امثال رابطه مستحکم میان مادهء وروح در شریعت است. چنانچه اسلام فارغ شدن بر عبادت را نیز منع میکند وهمیشه میان عبادت وکار وبار زندگی توأمیت برقرار نموده است چنانچه در سورهء جمعه مسلمانان را بعد از ادای نماز امر بر خارج شدن وتلاش رزق وروزی میکند.
6-                        توازن میان مصلحت فرد ومصلحت مجتمع:
هر انسانی را مصلحت ها ومنافعی شخصی است که برای تحقق آن تلاش میکند واحیانا این منافع ومصلحت ها با منافع ومصلحت مجتمع در تضاد واقع میگردد واقتصاد اسلامی توازن میان این دو منافع ومصالح را مراعات میکند.
اسلام غصب وتجاوز ملکیت شخصی انسان را منع میکند چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در خطبه حجت الوداع فرمود: "فَإِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ حَرَامٌ عَلَيْكُمْ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا، فِي شَهْرِكُمْ هَذَا، فِي بَلَدِكُمْ هَذَا". ومالک حق نفع گیری مشروع را به شرط اینکه با مصلحت مجتمع تعارض نداشته باشد دارد مگر حق ندارد با نفع گیری از ملکیت خود باعث ضرر به دیگران شود ونه وی حق دارد که نفع گیری ملکیت خودرا طوری از بین ببرد که سبب ضرر رسانیدن به دیگران شود وبه همین سبب عمر رضی الله عنه جزئی از زمینی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای بلال رضی الله عنه داده پس گرفت زیرا وی آنرا استفاده نمیکرد وعدم استفاده از آن باعث متضرر شدن عامه مردم میشد.
احتکار کنندهء که از ضروریات وحاجات مردم استفاده نا مشروع کرده ومال را جمع آوری میکند در اسلام اجازهء چنین کاری را ندارد بلکه دولت اسلامی حق دارد که وی را مجبور سازد تا اموال احتکار شده را به نرخ بازار به بازار عرضه کند.  
این توازن در مصلحت فرد وجماعت بجز در اقتصاد اسلامی در دین وفکر دیگری وجود ندارد بلکه چنانچه در آینده بحث خواهد شد افکار ونظریات دیگر یا جانب فرد را تضمین میکنند ویا جانب مجتمع را ومنافع ومصالح هر دو را یکجا نمیتوانند تضمین کنند.
7-       واقع گرا: اقتصاد اسلامی در مبادئ، منهج واحکام خود واقع گرا است وبر واقع عملی یی می بیند که با طبیعت مردم موافقت میکند وحاجات ومشکلات شانرا مراعات میکند. اقتصاد اسلامی بر خیالات واوهام استوار نیست ونه از مسائلی بحث میکند که با کرامت بشریت در تضاد باشد. اما این واقعیت در اقتصادهای دیگر وجود ندارد. مثلا اقتصاد اشتراکی معتقد بر مساوات مطلق میباشد واقتصاد سرمایه داری بر این معتقد است که میان مصلحت شخص ومصلحت مجتمع تضادی وجود ندارد، هرگاه فرد خواست مصلحت خود متحقق سازد مصلحت گروهی ومجتمع بطور خودکار متحقق میشود.
اقتصاد دانان غیر اسلامی همیشه ازدیاد بشر را سبب قلت مواد وقحط میدانند وبه این نظر اند که مواد غذایی در جهان نسبت به ولادت ها خیلی کم است واگر این نظریهء شان درست میبود در جریان صد سال باید نصف مردم جهان گرسنه باقی میمانند اما حقیقت اینطور نیست. حقیقت اینست که با اضافه شدن تعداد انسان رزق نیز اضافه میگردد چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید "من استطاع منکم الباءة فلیتزوج" زواج را که ظاهرا باید سبب گرسنگی شود باعث وسبب برکت در رزق میداند.
اما اگر به اشتراکی ها دیده شود آنان به این نظر اند که نظام طبقاتی باید از میان برداشته شود وهر کس مطابق به توان خود وهر کس مطابق به کار خود باید مزد بگیرد. واقتصاد کمونستی بر از بین بردن ملکیت های خاص بنا شده است، انسان سعی وتلاش کند اما در آخر همه باید برای حکومت باشد نه برای او. اینهمه خیالات واوهام مخالف با حقیقت وواقعیت است.
8-   جهانی بودن: یکی از خصائص اقتصاد اسلامی اینست که این اقتصاد چون جزء دین جهانی میباشد خود نیز جهانی بوده ودر هر گوشه وکنار جهان ودر هر زمان قابل اعتبار وتطبیق میباشد. واگر نظریات دیگر اقتصادی در جهان مشاهده گردد به نظر میرسد که هر یک برای منطقه وکشور خاصی ترتیب و تنظیم شده است ودر تمام جهان قابل تطبیق نبوده است. مثلا اشتراکی ها در یک محدودهء خاص وکشورهای متعددی توانستند مدتی نظریات وافکار خودرا بر مردم تحمیل کنند مگر با شکست حکومت های شان نظریات اقتصادی شان نیز مواجه با شکست شد. وبه همین شکل حالت کنونی راسمالی ها نیز میباشد، آنان بدون در نظرداشت منافع عامه برای بدست آوردن منافع خاص خود تلاش کردند اما اکنون با مخالفت های شدید مواجه شدند که باعث رکود اقتصادی جهان گردید.
علاوه بر آنچه ذکر شد اقتصاد اسلامی اقتصاد اخلاقی میباشد زیرا تاجر مسلمان مکلف به تحلی به اخلاق حمیده یی است که در قرآن وسنت ذکر شده است واز جملهء آن صفات میتوان به امانت وصداقت در تعامل با دیگران ومراعات حلال وحرام در تجارت اشاره کرد.
نیازمندی معاملات معاصر:
علاوه بر آنچه از اهمیت اقتصاد در شروع گذشت باید دانست که دنیا اکنون به یک قریهء جهانی مبدل گردیده است ومردم خواسته ویا ناخواسته باید با یکدیگر روابط وتعلق داشته باشند واین روابط وتعلق را نمیتوان به چند فرهنگ وسنت های سابقه منحصر ساخت بلکه تقاضای روز را نیز باید در نظر گرفت. علاوه بر این تجارت معنی ومفهوم خودرا نیز تغییر داده است، گاهی تجارت با بار زدن اسپ ها ویا شترها وسفر شبانه روز صورت میگرفت که با خطرات ناشی از دزد، حیوانات درنده، دشت وطوفان وغیره همراه میبود اما اکنون اکثر تاجران مال را خریداری کرده وبه خارج می فرستند وهزاران دالر کمایی می کنند بدون آنکه مال را ببینند ویا آنرا بدست گیرند.
ضمنا شبکه هایی خاصی برای صادرات وواردات اموال ایجاد شده است که بجز از طریق آننمیتوان تجارت کرد، بطور مثال اگر تاجری بخواهد مالی از خارج وارد کند باید از طریق بانک وبا ضمانت بانکی آن را انجام دهد وعکس آن نیز صورت میگیرد چنانچه صادر کننده بدون ضمانت بانکی حاضر به ارسال مال نمیباشد.
به همین شکل دهها معاملات دیگری بوجود آمده است که در تعاملات سنتی ما سابقه نداشته است وعلمای معاصر روی همچو قضایا بحث کرده وراههای مشروع آنرا بیان کرده اند. پس چون تجارت بدون درک وفهم درست معاملات معاصر واحکام شرعی آن ممکن نیست ناگزیر تاجر مسلمان این قضایا را درک کند تا از دیراهء شبهات خارج شده وبتواند منافع حلال کمایی کند.

No comments:

Post a Comment